آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان تپق
ايكه صدها خوب رو، مشتاق ديدار رخت صدهزاران دل، نديده شد گرفتار رخت ماه و خورشيد از جبين با صفايت كم فروغ لاله زاران شرمگين از حسن گلزار رخت يوسف و امثال او، انگشت حيرت در دهن بسكه پر جمعيت و گرم است بازار رخت وصف گيسويت هزاران چون مرا ديوانه كرد من كي ام؟! اي بهترين ها مست و بيمار رخت دل ربودي از منِ بيچاره، جانم هم ستان تا شوم بيواسطه از تن، خريدار رخت همچو منصور از سر شوق وصالت ميطپم كاش ميگشتم به جرمي، برسر دار رخت اي مسيحا يك نفس بر جان نا پاكم بدم تا شوم تطهير و زان پس مونس و يار رخت (زکریا فصیحی) نظرات شما عزیزان: چهار شنبه 24 / 11 / 1390برچسب:, :: 4:0 بعد از ظهر :: نويسنده : حمید.ف
![]() ![]() |